آترین به دنیا اومد
فرشته کوچولوی زیبای من هزاران سلام می خوام برات از روزی که تو به دنیای من قدم گذاشتی بنویسم، از روزی که احساس کردم دوباره زاده شدم، از روزی که پراز شعف بودم از دیدن تو و پر از دلتنگی از این ما بودن من و تو. یکشنه ١٩ خرداد بود، با بابات خوش خوشان رفتیم سونو که بریم و دکتر برام تاریخ زایمان بزنه، خیلی وقت منتظر موندیم تا بالاخره نوبت ما هم رسید. وقتی دکتر تو رو با دستگاه سونو می دید، گفت آبی که تو رو احاطه کرده کم شده و من فرصت زیادی برای زایمان ندارم و فورا باید پیش دکترم برم. چون نی نی برای اومدن عجله داره. رفتم پیش دکتر طبسی(دکتر من و تو) و اون گفت امشب باید برم بیمارستان، اما اصلا امکانش ب...
نویسنده :
مامان سما
12:46